گذشتهی ساده:
crackedشکل سوم:
crackedسومشخص مفرد:
cracksانگلیسی بریتانیایی بسیار عالی، بسیار خوب، عالی، معرکه، محشر
a cracking good film
فیلم معرکه
After months of hard work, he finally achieved a cracking score on his exam.
او پساز ماهها تلاش و کوشش، سرانجام در امتحانش به نمرهی بسیار خوبی دست یافت.
The team put on a cracking performance.
این تیم عملکرد محشری از خود به نمایش گذاشت.
شیمی خُردایش، کراکینگ (شکستن هیدروکربنهای متشکل از نفت خام و تبدیل آن به هیدروکربنهای سبکتر)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The refinery uses advanced technology to optimize the cracking process and increase yield.
این پالایشگاه از فناوری پیشرفته برای بهینهسازی فرآیند خردایش و افزایش بازده استفاده میکند.
The cracking unit converts heavy hydrocarbon fractions into more valuable products.
واحد کراکینگ بخشهای هیدروکربنی سنگین را به محصولات باارزشتر تبدیل میکند.
بهشدت، شدیداً، بسیار، خیلی
It was cracking hot outside.
بیرون شدیداً گرم بود.
That dessert looks cracking delicious.
آن دسر بسیار خوشمزه به نظر میرسد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cracking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cracking