فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تقویم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • سالنامه، گاهنامه
  • فونتیک فارسی

    taghvim
  • اسم
    calendar, log, chronogram, menology, daybook, almanac, chronicle
    • - تقویم مسیحی یا گریگوریان

    • - the Gregorian calendar
    • - تقویم مصور

    • - a pictorial calendar
    • - تقویم شمسی با تقویم قمری فرق دارد.

    • - A solar calendar is different from a lunar one.
  • برآورد، ارزیابی
  • فونتیک فارسی

    taghvim
  • اسم
    evaluation, assessment
    • - تقویم کردن

    • - to assess
    • - تقویم دارایی

    • - evaluation of assets
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تقویم

ارجاع به لغت تقویم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تقویم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تقویم

لغات نزدیک تقویم

پیشنهاد بهبود معانی