فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

تقویم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سالنامه، گاهنامه

فونتیک فارسی

taghvim
اسم

calendar, log, chronogram, menology, daybook, almanac, chronicle

تقویم مسیحی یا گریگوریان

the Gregorian calendar

تقویم مصور

a pictorial calendar

نمونه‌جمله‌های بیشتر

تقویم شمسی با تقویم قمری فرق دارد.

A solar calendar is different from a lunar one.

برآورد، ارزیابی

فونتیک فارسی

taghvim
اسم

evaluation, assessment

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

تقویم کردن

to assess

تقویم دارایی

evaluation of assets

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تقویم

  1. مترادف:
    ارزیابی برآورد تخمین
  1. مترادف:
    سالنامه سال‌نما گاه‌نامه

ارجاع به لغت تقویم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تقویم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تقویم

لغات نزدیک تقویم

پیشنهاد بهبود معانی