آخرین به‌روزرسانی:
تخمین به انگلیسی
معنی و نمونه‌جمله‌ها
برآورد، حدس
فونتیک فارسی
takhmin
اسم
estimate, conjecture, appraisal, guess, guesswork, estimation, guesstimation, (rough) evaluation, approximation, assessment, extrapolation, projection, quotation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تخمین میزان سود شرکت در پنج سال آینده
an estimate of the company's profits in the next five years
تخمین، ارزش زمین و تأسیسات این کارخانه
the appraisal of the value of this factory's land and installations
مترادف و متضاد تخمین
-
مترادف:ارزیابی برآورد تقریب تقویم حدس سنجش فرض ورانداز
ارجاع به لغت تخمین
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «تخمین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تخمین
لغات نزدیک تخمین
- - تخمیر کردن
- - تخمیر نشده
- - تخمین
- - تخمین زدن
- - تخمین کلی