خم به ابرو نیاوردن، عین خیال نبودن، ککش هم نگزیدن، اصلاً اهمیت ندادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He calmly admitted to the mistake without turning a hair.
او اشتباه را با آرامش پذیرفت، بدون اینکه حتی ذرهای اهمیت دهد.
They told him his house had burned down, and he didn’t turn a hair.
به او گفتند خانهاش سوخته و او اصلاً خم به ابرو نیاورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «not turn a hair» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/not-turn-a-hair