کلمهای نگفتن/حرفی نزدن/لب تر نکردن/دم نزدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He sat there and didn't utter a word.
او آنجا نشست و کلمه ای نگفت.
She didn't utter a word of complaint.
او یک کلمه هم شکایت نکرد (لب به شکایت نگشود/دم نزد).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «not utter a word» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/not-utter-a-word