فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کلید به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • وسیله‌ی بستن یا باز کردن قفل
  • فونتیک فارسی

    kelid
  • اسم
    key, passkey, switch
    • - آن کلید لعنتی کجاست؟

    • - Where is that bloody key?
    • - کلید را که بچرخانی در باز می‌شود، والسلام!

    • - When you turn the key, the door opens and bob's your uncle!
    • - یک دسته کلید

    • - a bunch of keys
  • وسیله‌ی قطع یا وصل جریان برق
  • فونتیک فارسی

    kelid
  • اسم
    switch, key, toggle switch, contact
    • - کلید استوانه‌ای

    • - drum switch
    • - (در موتورهای درون‌سوز) کلید افروزش، کلید احتراق

    • - the ignition key
  • (موسیقی) علامت آغاز خط‌های حامل
  • فونتیک فارسی

    kelid
  • اسم
    clef, key, stop
    • - کلید سل

    • - treble clef
    • - کلید فا

    • - bass clef
  • راه حل، وسیله‌ی حل مسئله
  • فونتیک فارسی

    kelid
  • اسم
    lead, key, solution, password
    • - کلید این مشکل

    • - solution of this problem
    • - کلید این مسئله‌ی ریاضی

    • - the solution of this mathematical problem
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کلید

ارجاع به لغت کلید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کلید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کلید

لغات نزدیک کلید

پیشنهاد بهبود معانی