جانورشناسی حشرهشناسی chigger, tick
محل کمپ بهدلیل هجوم کنه بسته شد.
The campground was closed due to a tick infestation.
او گله را از نظر (احتمال وجود) کنه و زالو معاینه کرد.
He inspected the herd for ticks and leeches.
depth, bottom, essence, substance, root, end, genius, interior, heart
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او میخواست به کنه کائنات پی ببرد.
He wanted to discover the essence of the universe.
درک کنه احساسات او چالشبرانگیز بود.
Understanding the depth of his emotions was challenging.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کنه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کنه