امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reportage

rɪˈpɔːrt̬ɪdʒ rɪˈpɔːtɪdʒ / / ˌrepɔːˈtɑːʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
گزارش، شرح جریان امر، رپرتاژ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reportage

  1. noun The reporting of news
    Synonyms: coverage, reporting

لغات هم‌خانواده reportage

ارجاع به لغت reportage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reportage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reportage

لغات نزدیک reportage

پیشنهاد بهبود معانی