آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Reportage

rɪˈpɔːrt̬ɪdʒ rɪˈpɔːtɪdʒ / / ˌrepɔːˈtɑːʒ

معنی reportage | جمله با reportage

noun uncountable formal

گزارش، گزارش‌نویسی، شرح جریان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Live reportage from the protest site continued late into the night.

گزارش زنده از محل اعتراضات تا دیروقت ادامه داشت.

The reportage style in that newspaper is more emotional than objective.

سبک گزارش‌نویسی در آن روزنامه بیشتر احساسی‌ است تا بی‌طرفانه.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reportage

  1. noun the reporting of news
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده reportage

ارجاع به لغت reportage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reportage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reportage

لغات نزدیک reportage

پیشنهاد بهبود معانی