آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Report

rɪˈpɔːrt rɪˈpɔːt

گذشته‌ی ساده:

reported

شکل سوم:

reported

سوم‌شخص مفرد:

reports

وجه وصفی حال:

reporting

شکل جمع:

reports

معنی report | جمله با report

verb - transitive verb - intransitive B1

گزارش دادن، گزارش کردن، اعلام کردن، اطلاع دادن، خبر دادن، شرح دادن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

a commentator who reports the football game

گزارشگری که مسابقه‌ی فوتبال را گزارش می‌کند

Children must report for class every day.

بچه‌ها باید هر روز در کلاس حاضر باشند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Only report what I said not what you think I said.

فقط آنچه را که گفتم شرح بده، نه آنچه را که فکر می‌کنی گفتم.

As soon as he arrived in town, he went to the base and reported for duty.

به محض این که وارد شهر شد به پادگان رفت و خود را برای انجام وظیفه معرفی کرد.

Fiction should confine itself to reporting emotion and behavior.

داستان باید به بیان احساس و رفتار محدود باشد.

to report a car accident to the police

تصادف اتومبیل را به پلیس اطلاع دادن

They reported that they had gotten married secretly.

آن‌ها اعلام کردند که مخفیانه ازدواج کرده‌اند.

A child came to the door and reported her asleep.

بچه‌ای جلو در آمد و خبر داد که او خواب است.

A sailor reported land ahead.

ملوانی اطلاع داد که خشکی نزدیک است.

He reports the news every night from the radio.

او هر شب اخبار را از رادیو گزارش می‌دهد.

The news is reported twice a day.

اخبار روزی دو بار گزارش می‌شود.

the reporter assigned to report the trial

خبرنگار مأمور گزارش دادن محاکمه

noun countable

گزارش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a weather report

گزارش وضع هوا

The committee will publish its report tomorrow.

فردا کمیسیون گزارش خود را منتشر خواهد کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

news report

گزارش اخبار

a stock market report

گزارش وضع بازار سهام

noun countable

شایعه، چو، چغلی

A report was circulating that he was ill.

شایعه شده بود که بیمار است.

verb - transitive

شایعه کردن، چو انداختن

It was widely reported that he had another wife in Tabriz.

چو افتاده بود که او یک زن دیگر در تبریز دارد.

noun uncountable

شهرت، آوازه

a man of good report

مردی خوش‌نام

Evil report followed her everywhere she went.

هرکجا که می‌رفت بدنامی او را تعقیب می‌کرد.

noun countable

صدا

The roar of airplane engines and the sharp reports of opening parachutes filled the sky.

غرش موتور هواپیماها و صدای باز شدن چترهای نجات آسمان را پر کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد report

  1. noun reputation
  1. verb present oneself
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده report

  • verb - transitive
    report

سوال‌های رایج report

معنی report به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «Report» در زبان فارسی به «گزارش» ترجمه می‌شود.

«گزارش» به متنی یا گزارشی گفته می‌شود که حاوی اطلاعات، مشاهدات، یا تحلیل‌هایی درباره‌ی یک موضوع، رویداد یا وضعیت خاص است. این ابزار ارتباطی به منظور اطلاع‌رسانی، مستندسازی و انتقال داده‌ها و نتایج به مخاطبان مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. گزارش‌ها می‌توانند در حوزه‌های مختلف مانند تجارت، آموزش، تحقیق، رسانه و غیره کاربرد داشته باشند.

در فضای کاری و سازمانی، گزارش‌ها نقش مهمی در تصمیم‌گیری و مدیریت ایفا می‌کنند. با تهیه گزارش‌های دقیق و منظم، مدیران و کارکنان قادر خواهند بود وضعیت پیشرفت پروژه‌ها، عملکرد مالی، یا مشکلات و چالش‌ها را به صورت شفاف بررسی کنند. این اطلاعات کمک می‌کند تا برنامه‌ریزی بهتر و اقدامات اصلاحی مؤثرتری انجام شود.

در حوزه تحقیق و علوم، گزارش‌ها به صورت مقالات علمی، گزارش‌های آزمایشگاهی یا نتایج تحقیقات ارائه می‌شوند. این نوع گزارش‌ها معمولاً شامل داده‌های دقیق، روش‌شناسی، تحلیل و نتیجه‌گیری هستند و به اشتراک‌گذاری دانش و پیشرفت علمی کمک می‌کنند. همچنین، گزارش‌های علمی باید به گونه‌ای تنظیم شوند که دیگران بتوانند نتایج را بازبینی و ارزیابی کنند.

در رسانه‌ها نیز گزارش‌ها به شکل اخبار، گزارش‌های میدانی، و تحلیل‌های خبری دیده می‌شوند. خبرنگاران با تهیه گزارش‌های متنوع، اطلاعات روز را به جامعه منتقل می‌کنند و نقش مهمی در آگاهی‌بخشی عمومی ایفا می‌کنند. گزارش‌های رسانه‌ای باید مبتنی بر صحت و دقت باشند تا اعتماد مخاطبان حفظ شود.

گزارش‌ها ابزاری کلیدی برای ارتباط مؤثر و انتقال اطلاعات دقیق و قابل استناد هستند. مهارت در تهیه و ارائه گزارش‌های مناسب می‌تواند تاثیر زیادی بر موفقیت فرد یا سازمان داشته باشد و به ایجاد شفافیت، اعتماد و همکاری بهتر کمک کند.

گذشته‌ی ساده report چی میشه؟

گذشته‌ی ساده report در زبان انگلیسی reported است.

شکل سوم report چی میشه؟

شکل سوم report در زبان انگلیسی reported است.

شکل جمع report چی میشه؟

شکل جمع report در زبان انگلیسی reports است.

وجه وصفی حال report چی میشه؟

وجه وصفی حال report در زبان انگلیسی reporting است.

سوم‌شخص مفرد report چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد report در زبان انگلیسی reports است.

ارجاع به لغت report

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «report» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/report

لغات نزدیک report

پیشنهاد بهبود معانی