آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Report

rɪˈpɔːrt rɪˈpɔːt

گذشته‌ی ساده:

reported

شکل سوم:

reported

سوم‌شخص مفرد:

reports

وجه وصفی حال:

reporting

شکل جمع:

reports

معنی report | جمله با report

verb - intransitive verb - transitive B1

گزارش دادن، اطلاع دادن، خبر دادن، اعلام کردن، شرح دادن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

مشاهده

Only report what I said not what you think I said.

فقط آنچه را که گفتم شرح بده، نه آنچه را که فکر می‌کنی گفتم.

A sailor reported land ahead.

ملوانی اطلاع داد که خشکی نزدیک است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He reports the news every night from the radio.

او هر شب اخبار را از رادیو گزارش می‌دهد.

Fiction should confine itself to reporting emotion and behavior.

داستان باید به بیان احساس و رفتار محدود باشد.

They reported that they had gotten married secretly.

آن‌ها اعلام کردند که مخفیانه ازدواج کرده‌اند.

The news is reported twice a day.

اخبار روزی دو بار گزارش می‌شود.

the reporter assigned to report the trial

خبرنگار مأمور گزارش دادن محاکمه

a commentator who reports the football game

گزارشگری که مسابقه‌ی فوتبال را گزارش می‌کند

verb - transitive

شکایت کردن، گزارش دادن، اطلاع دادن، لو دادن (به مقام مسئول)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The neighbors reported the noisy party to the police late at night.

همسایه‌ها، مهمانی پرسروصدا را در نیمه‌شب به پلیس گزارش دادند.

Students reported him to the dean for cheating during the exam.

دانشجویان او را بابت تقلب در امتحان به رئیس دانشکده گزارش لو دادند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to report a car accident to the police

تصادف اتومبیل را به پلیس اطلاع دادن

verb - intransitive

حاضر شدن، اعلام حضور کردن، خود را معرفی کردن

Children must report for class every day.

بچه‌ها باید هر روز در کلاس حاضر باشند.

As soon as he arrived in town, he went to the base and reported for duty.

به محض این که وارد شهر شد به پادگان رفت و خود را برای انجام وظیفه معرفی کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A child came to the door and reported her asleep.

بچه‌ای جلو در آمد و خبر داد که او خواب است.

noun countable A2

گزارش پیشرفت تحصیلی، گزارش عملکرد دانش‌آموز، گزارش وضعیت درسی

همچنین می‌توان از school report استفاده کرد.

در انگلیسی آمریکایی از report card هم استفاده می‌شود.

Parents receive a written report at the end of each semester.

والدین در پایان هر نیم‌سال، گزارش پیشرفت تحصیلی دریافت می‌کنند.

The school sends out detailed reports that cover behavior as well as academic performance.

مدرسه، گزارش‌های دقیقی ارسال می‌کند که هم رفتار و هم عملکرد درسی را پوشش می‌دهد.

noun countable B1

گزارش

The committee will publish its report tomorrow.

فردا کمیسیون، گزارش خود را منتشر خواهد کرد.

The weather report predicted heavy rain for tomorrow.

گزارش هواشناسی برای فردا، باران شدیدی پیش‌بینی کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a weather report

گزارش وضع هوا

news report

گزارش اخبار

a stock market report

گزارش وضع بازار سهام

noun plural

شایعه، شنیده‌ها، گزارش‌های تأییدنشده

Reports were circulating that he was ill.

شایعه شده بود که بیمار است.

We received reports that the roads were closed due to heavy snow.

گزارش‌هایی دریافت کردیم که جاده‌ها به‌دلیل برف سنگین بسته شده‌اند.

noun countable formal

صدای شلیک، صدای تیر

Hunters followed the report of the rifle to locate their partner.

شکارچیان، صدای شلیک تفنگ را دنبال کردند تا هم‌تیمی خود را پیدا کنند.

The report of the shotgun was so loud that it made my ears ring.

صدای شلیک سلاح ساچمه‌ای آن‌قدر بلند بود که گوش‌هایم سوت کشید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The roar of airplane engines and the sharp reports of opening parachutes filled the sky.

غرش موتور هواپیماها و صدای باز شدن چترهای نجات آسمان را پر کرد.

noun uncountable

شهرت، آوازه، اعتبار، آبرو

Evil report followed her everywhere she went.

هرکجا که می‌رفت بدنامی او را تعقیب می‌کرد.

Only people of good report were allowed to join the council.

تنها افراد بااعتبار، اجازه‌ی پیوستن به شورا را داشتند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a man of good report

مردی خوش‌نام

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد report

  1. noun reputation
  1. verb present oneself
    Synonyms:

Collocations

submit a report

ارائه گزارش / تحویل گزارش

لغات هم‌خانواده report

  • verb - transitive
    report

سوال‌های رایج report

معنی report به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «Report» در زبان فارسی به «گزارش» ترجمه می‌شود.

«گزارش» به متنی یا گزارشی گفته می‌شود که حاوی اطلاعات، مشاهدات، یا تحلیل‌هایی درباره‌ی یک موضوع، رویداد یا وضعیت خاص است. این ابزار ارتباطی به منظور اطلاع‌رسانی، مستندسازی و انتقال داده‌ها و نتایج به مخاطبان مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. گزارش‌ها می‌توانند در حوزه‌های مختلف مانند تجارت، آموزش، تحقیق، رسانه و غیره کاربرد داشته باشند.

در فضای کاری و سازمانی، گزارش‌ها نقش مهمی در تصمیم‌گیری و مدیریت ایفا می‌کنند. با تهیه گزارش‌های دقیق و منظم، مدیران و کارکنان قادر خواهند بود وضعیت پیشرفت پروژه‌ها، عملکرد مالی، یا مشکلات و چالش‌ها را به صورت شفاف بررسی کنند. این اطلاعات کمک می‌کند تا برنامه‌ریزی بهتر و اقدامات اصلاحی مؤثرتری انجام شود.

در حوزه تحقیق و علوم، گزارش‌ها به صورت مقالات علمی، گزارش‌های آزمایشگاهی یا نتایج تحقیقات ارائه می‌شوند. این نوع گزارش‌ها معمولاً شامل داده‌های دقیق، روش‌شناسی، تحلیل و نتیجه‌گیری هستند و به اشتراک‌گذاری دانش و پیشرفت علمی کمک می‌کنند. همچنین، گزارش‌های علمی باید به گونه‌ای تنظیم شوند که دیگران بتوانند نتایج را بازبینی و ارزیابی کنند.

در رسانه‌ها نیز گزارش‌ها به شکل اخبار، گزارش‌های میدانی، و تحلیل‌های خبری دیده می‌شوند. خبرنگاران با تهیه گزارش‌های متنوع، اطلاعات روز را به جامعه منتقل می‌کنند و نقش مهمی در آگاهی‌بخشی عمومی ایفا می‌کنند. گزارش‌های رسانه‌ای باید مبتنی بر صحت و دقت باشند تا اعتماد مخاطبان حفظ شود.

گزارش‌ها ابزاری کلیدی برای ارتباط مؤثر و انتقال اطلاعات دقیق و قابل استناد هستند. مهارت در تهیه و ارائه گزارش‌های مناسب می‌تواند تاثیر زیادی بر موفقیت فرد یا سازمان داشته باشد و به ایجاد شفافیت، اعتماد و همکاری بهتر کمک کند.

گذشته‌ی ساده report چی میشه؟

گذشته‌ی ساده report در زبان انگلیسی reported است.

شکل سوم report چی میشه؟

شکل سوم report در زبان انگلیسی reported است.

شکل جمع report چی میشه؟

شکل جمع report در زبان انگلیسی reports است.

وجه وصفی حال report چی میشه؟

وجه وصفی حال report در زبان انگلیسی reporting است.

سوم‌شخص مفرد report چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد report در زبان انگلیسی reports است.

ارجاع به لغت report

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «report» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/report

لغات نزدیک report

پیشنهاد بهبود معانی