آخرین به‌روزرسانی:

Report Card

rɪˈpɔrt ˌkɑrd British: rɪˈpɔːt ˌkɑːd

شکل جمع:

report cards

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کارنامه، کارنامه‌ی تحصیلی (گزارشی که عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان درطول دوره‌ای آموزشی را ارزیابی و مستند می‌کند)

At the end of the semester, students eagerly waited for their report cards.

در پایان ترم، دانش‌آموزان مشتاقانه منتظر کارنامه‌ی خود بودند.

Her report card showed significant improvement in math and science.

کارنامه‌ی او نشان‌دهنده‌ی پیشرفت قابل توجهی در ریاضیات و علوم بود.

noun countable

گزارش عملکرد (گزارشی که نتایج و عملکرد سازمان یا برنامه‌ای را مورد ارزیابی قرار داده و به‌صورت عمومی انتشار می‌یابد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The organization released its annual report card to inform the public.

این سازمان برای اطلاع‌رسانی به مردم گزارش سالانه‌ی خود را منتشر کرد.

The city council published a report card evaluating local programs and services.

شورای شهر گزارشی را مبنی‌بر ارزیابی برنامه‌ها و خدمات محلی منتشر کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد report card

  1. noun student grade report
    Synonyms:
    progress report grade card transcript

ارجاع به لغت report card

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «report card» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/report-card

لغات نزدیک report card

پیشنهاد بهبود معانی