آخرین به‌روزرسانی:

Glitch

ɡlɪtʃ ɡlɪtʃ

گذشته‌ی ساده:

glitched

شکل سوم:

glitched

سوم‌شخص مفرد:

glitches

وجه وصفی حال:

glitching

شکل جمع:

glitches

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable

اشتباه، سهو، تصادف بد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

a glitch in the spacecraft's engine

اشکال فنی در موتور فضاپیما

noun countable

(کامپیوتر و غیره) عیب فنی، جریان قوی و غیرعادی برق، گلیچ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glitch

  1. noun error
    Synonyms:
    problem flaw defect bug something wrong mishap setback snag hitch malfunction misfire snafu

سوال‌های رایج glitch

گذشته‌ی ساده glitch چی میشه؟

گذشته‌ی ساده glitch در زبان انگلیسی glitched است.

شکل سوم glitch چی میشه؟

شکل سوم glitch در زبان انگلیسی glitched است.

شکل جمع glitch چی میشه؟

شکل جمع glitch در زبان انگلیسی glitches است.

وجه وصفی حال glitch چی میشه؟

وجه وصفی حال glitch در زبان انگلیسی glitching است.

سوم‌شخص مفرد glitch چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد glitch در زبان انگلیسی glitches است.

معنی glitch به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «Glitch» در زبان فارسی به «اختلال کوچک» یا «نقص موقتی» ترجمه می‌شود.

این واژه به معنای یک اشکال یا نقص ناگهانی و معمولاً کوتاه‌مدت در عملکرد یک سیستم، دستگاه، نرم‌افزار یا حتی فرآیندهای مختلف است. Glitch معمولاً باعث بروز مشکلات جزئی و موقتی می‌شود که به سرعت قابل اصلاح و برطرف شدن هستند، اما می‌توانند موقتا کارکرد صحیح را مختل کنند.

در دنیای فناوری و کامپیوتر، glitch به مشکلاتی اشاره دارد که به دلیل خطاهای نرم‌افزاری، سخت‌افزاری، یا تداخل‌های سیستمی ایجاد می‌شوند. برای مثال، یک برنامه ممکن است به دلیل وجود glitch به صورت غیرمنتظره‌ای متوقف شود یا یک بازی ویدئویی ممکن است با اشکالات گرافیکی روبه‌رو شود که موجب تجربه‌ی نامطلوب کاربر شود. این اختلالات معمولاً جزئی هستند اما اگر برطرف نشوند، ممکن است مشکلات بزرگ‌تری ایجاد کنند.

علاوه بر فناوری، glitch می‌تواند در حوزه‌های دیگر مانند صوت و تصویر نیز مشاهده شود. برای مثال در ضبط‌های صوتی، یک صدای ناگهانی و غیرعادی به عنوان glitch شناخته می‌شود که کیفیت صدا را کاهش می‌دهد. همچنین در ویدئوها، پرش تصویر یا خطوط ناخواسته نیز نمونه‌ای از glitch به شمار می‌روند.

این واژه گاهی به شکل استعاری نیز به کار می‌رود تا به مشکلات یا اختلالات کوچک در روندهای کاری، زندگی روزمره یا روابط اشاره کند. مثلاً وقتی یک برنامه کاری به دلایلی کوتاه‌مدت با مشکل روبه‌رو می‌شود، ممکن است گفته شود که یک glitch در روند کار رخ داده است.

glitch مفهومی است که به نقص‌های موقتی و کوچک اشاره دارد که معمولاً قابل اصلاح هستند ولی می‌توانند به طور موقت عملکرد یا کیفیت را تحت تأثیر قرار دهند. شناخت و رفع به موقع این اختلالات اهمیت بالایی دارد تا سیستم‌ها و فرآیندها به درستی کار کنند و مشکلات بزرگ‌تر پیش نیاید.

ارجاع به لغت glitch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glitch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glitch

لغات نزدیک glitch

پیشنهاد بهبود معانی