آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Problem

ˈprɑːbləm ˈprɒbləm

شکل جمع:

problems

معنی problem | جمله با problem

noun countable A1

مشکل، مسئله، گرفتاری، دردسر، معضل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

مشاهده

We had a problem with the software, but the technical team fixed it quickly.

با نرم‌افزار مشکلی داشتیم، اما تیم فنی آن را سریع برطرف کرد.

The lack of skilled workers has become a major problem in the industry.

کمبود کارگران ماهر به معضلی بزرگ در صنعت تبدیل شده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

marital problems

مسائل زناشویی

a problem child

بچه‌ی مسئله‌آفرین

noun countable

ریاضی مسئله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Can you help me with this problem in geometry?

می‌توانی در حل این مسئله به من کمک کنی؟

The exam had ten questions, but the last problem was the trickiest.

امتحان ده پرسش داشت، اما آخرین مسئله سخت‌ترین بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a mathematical problem

یک مسئله‌ی ریاضی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد problem

  1. noun puzzle, question
    Synonyms:
    question riddle mystery enigma poser conundrum query puzzler brainteaser teaser mind-boggler stumper stickler intricacy illustration example grabber cliff-hanger twister bugaboo sixty-four thousand dollar question
    Antonyms:

سوال‌های رایج problem

شکل جمع problem چی میشه؟

شکل جمع problem در زبان انگلیسی problems است.

ارجاع به لغت problem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «problem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/problem

لغات نزدیک problem

پیشنهاد بهبود معانی