با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Probity

    ˈproʊbət̬i ˈprəʊbəti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    پاکدامنی، راستی، پیروی دقیق از اصول

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - probity and integrity
    - پاکدامنی و درستکاری
    - her innocence and probity
    - بیگناهی و پاکدامنی او
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد probity

    1. noun fairness, honesty
      Synonyms: equity, fidelity, goodness, honor, integrity, justice, morality, rectitude, righteousness, rightness, sincerity, trustworthiness, truthfulness, uprightness, virtue, worth
      Antonyms: deceit, dishonesty, unfairness

    ارجاع به لغت probity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «probity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/probity

    لغات نزدیک probity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند