آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ تیر ۱۴۰۴

    Integrity

    ɪnˈteɡrəti ɪnˈteɡrəti

    معنی integrity | جمله با integrity

    noun uncountable C2

    صداقت، درستی، راستی، پاک‌دامنی، امانت‌داری

    His integrity would not allow him to steal.

    امانت‌داری به او اجازه نمی‌داد که دزدی کند.

    Integrity is doing the right thing, even when no one is watching.

    پاک‌دامنی یعنی انجام کار درست حتی وقتی کسی ناظر نیست.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a man of integrity

    مردی امانتدار

    noun uncountable formal

    یکپارچگی، انسجام، تمامیت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The emphasis should always be on the integrity and beauty of the poem.

    تأکید باید همیشه روی انسجام و زیبایی شعر باشد.

    The integrity of the data must be preserved.

    یکپارچگی داده‌ها باید حفظ شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a country's territorial integrity

    تمامیت ارضی یک کشور

    the structural integrity of an aircraft

    استحکام ساختاری هواپیما

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد integrity

    1. noun honor, uprightness
      Synonyms:
      honesty goodness virtue sincerity principle rectitude uprightness probity righteousness candor straightforwardness honestness honorableness forthrightness incorruptibility incorruption purity
      Antonyms:
      dishonesty dishonor corruption disgrace
    1. noun completeness
      Synonyms:
      totality wholeness unity perfection entireness absoluteness soundness stability cohesion coherence purity simplicity
      Antonyms:
      incompleteness

    سوال‌های رایج integrity

    معنی integrity به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «integrity» در زبان فارسی به «صداقت»، «درستی» یا «تمامیت» و «یکپارچگی» ترجمه می‌شود.

    «Integrity» مفهومی است بسیار ارزشمند و بنیادین که در حوزه‌های اخلاق، شخصیت، حرفه‌ای‌گری و حتی مهندسی به کار می‌رود. در معنای اخلاقی و رفتاری، صداقت یا درستی به معنای پایبندی به اصول اخلاقی، راستگویی، شفافیت و انجام کار درست حتی زمانی که کسی نظاره‌گر نیست، است. فردی که از «integrity» برخوردار است، شخصی قابل اعتماد و مسئولیت‌پذیر است که تعهد به ارزش‌های اخلاقی خود را حفظ می‌کند.

    در فضای کاری و حرفه‌ای، «integrity» به معنای حفظ استانداردهای اخلاقی در تعاملات شغلی، پایبندی به قوانین و مقررات، و انجام درست وظایف بدون تقلب یا دور زدن قوانین است. این ویژگی یکی از مهم‌ترین شاخص‌های شخصیت حرفه‌ای و کلیدی برای ایجاد اعتماد میان همکاران، مشتریان و سازمان‌ها به شمار می‌آید. فقدان صداقت در محیط کاری می‌تواند منجر به کاهش اعتبار، ایجاد سوءتفاهم و حتی شکست پروژه‌ها شود.

    از نظر مفهومی و فلسفی، «integrity» همچنین به معنی «تمامیت» یا «کمال» است؛ یعنی یکپارچگی و هماهنگی درونی که در آن تمام اجزای یک سیستم، سازمان یا شخص با هم هماهنگ و منسجم عمل می‌کنند. در مهندسی یا علوم کامپیوتر، این واژه به حفظ کامل بودن و عدم تغییر غیرمجاز داده‌ها یا سیستم‌ها اشاره دارد، به طوری که اطلاعات بدون نقص و سالم باقی بمانند.

    «Integrity» در روابط انسانی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. افراد با صداقت، کسانی هستند که می‌توان به آن‌ها اعتماد کرد و روابطی سالم، پایدار و شفاف با آن‌ها داشت. این ویژگی پایه‌ای برای ایجاد ارتباطات عمیق و متقابل است و نقش مهمی در شکل‌گیری محیط‌های خانوادگی، اجتماعی و کاری ایفا می‌کند.

    «integrity» نه تنها یک ویژگی اخلاقی، بلکه یک اصل زندگی است که به فرد یا سازمان هویت، اعتبار و اصالت می‌بخشد. داشتن صداقت و تمامیت، نشانه‌ی بلوغ فکری، تعهد و مسئولیت‌پذیری است و از ارکان مهم پیشرفت و موفقیت در هر زمینه‌ای به شمار می‌آید.

    ارجاع به لغت integrity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «integrity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/integrity

    لغات نزدیک integrity

    • - integrationist
    • - integrator
    • - integrity
    • - integument
    • - integumentary
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.