همچنین میتوان از coherency بهجای coherence استفاده کرد.
انسجام، پیوستگی، هماهنگی، ارتباط معقول، پیوند منطقی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His thoughts lack sufficient coherence.
افکار او از انسجام کافی برخوردار نیست.
The coherence of the story makes it easy to understand.
پیوستگی داستان باعث میشود فهم آن آسان باشد.
The speaker presented his arguments with great coherence.
سخنران، استدلالهای خود را با پیوند منطقی عالیای ارائه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coherence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coherence