فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Congruity
kənˈɡruːəti
kənˈɡruːəti
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
countable
موافقت، سنخیت، تجانس، هم‌نهشتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the congruity of his behavior and his position
تجانس رفتار او با مقامش
cultural congruity
سنخیت فرهنگی
مترادف و متضاد congruity
-
noun the act or state of agreeing or conformingSynonyms:agreement accordance harmony conformity correspondence conformance keeping congruence harmonization conformation chime
-
noun logical agreement among partsSynonyms:agreement consistency concord accord coherence conformity consonance congruence compatible congruousness harmonious consistence symmetryAntonyms:incongruity
ارجاع به لغت congruity
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «congruity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/congruity
لغات نزدیک congruity
- - congruence
- - congruent
- - congruity
- - congruous
- - congurous