همچنین میتوان از congruency به جای congruence استفاده کرد.
تناسب، سازگاری، توافق، وفاق، تطابق، همراستایی، همخوانی، هماهنگی
Her values are in congruence with the company’s mission.
ارزشهای او با مأموریت شرکت همراستا است.
There is no congruence between his dignified bearings and his silly writings.
بین رفتار موقرانه و نوشتههای احمقانهی او هیچ تطابقی وجود ندارد.
The congruency between their opinions on the matter was evident.
توافق بین نظرات آنها در این مورد مشهود بود.
ریاضی هندسه همنهشتی، همارزی (نظریهای که نشان میدهد دو عدد یا دو شکل هندسی ازنظر اندازه یا ویژگیهای مشخص، برابر یا همارز هستند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The congruence of triangles ABC and DEF can be proved using the SSS rule.
همنهشتی مثلثهای ABC و DEF را میتوان با قاعدهی SSS اثبات کرد.
In geometry, congruence is used to prove that two figures are exactly the same.
در هندسه از همنهشتی برای اثبات یکسان بودن دقیق دو شکل استفاده میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «congruence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/congruence