امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chime

tʃaɪm tʃaɪm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    chimed
  • شکل سوم:

    chimed
  • سوم‌شخص مفرد:

    chimes
  • وجه وصفی حال:

    chiming
  • شکل جمع:

    chimes

توضیحات

همچنین می‌توان از chimb به‌ جای chime استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
(موسیقی) سنج، ترتیب زنگ‌های موسیقی، ساز یا موسیقی زنگی، صدای سنج ایجادکردن، ناقوس را به صدا درآوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The chime of the cathedral bells can be heard from afar.
- آهنگ ناقوس‌های کلیسا از دور به گوش می‌رسد.
- the beautiful chiming of the clock at the city hall
- آهنگ زیبای ساعت ساختمان شهرداری
- What you say chimes in with what others say.
- حرف‌های شما با آنچه دیگران می‌گویند جور درمی‌آید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chime

  1. verb ring, peal
    Synonyms:
    sound ring strike jingle toll peal bell clang boom dong tinkle bong knell tintinnabulate

Phrasal verbs

  • chime in

    شرکت کردن در بحث

  • chime in with

    رابطه‌ی منطقی داشتن، جور آمدن با

ارجاع به لغت chime

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chime

لغات نزدیک chime

پیشنهاد بهبود معانی