ناقوس عزا را بهصدا درآوردن، صدای ضربه ناقوس، صدای زنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His resignation was the death knell of my plans.
استعفای او ناقوس مرگ نقشههای من بود.
(Gray) the curfew tolls the knell of parting day.
ناقوس آوای مرگ روزگذران را مینوازد.
the knelling of an owl
آواز شوم جغد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «knell» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knell