فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Peal

piːl piːl

شکل جمع:

peals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive

صدای پیوسته، صدای مسلسل، غوغا، طنین متناوب، ناقوس یا زنگ، صدای ناقوس، غریدن، ترق‌وتروق کردن، هیاهو و غوغا کردن، صدای گوشخراش دادن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The peal of our victory could be heard from afar.

صدای ناقوس‌هایی که پیروزی ما را اعلام می‌کردند از دور شنیده می‌شد.

peals of laughter

صدای قهقه خنده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the heavy peals of thunder

صدای سنگین غرم‌غرم تندر

the peal of those guns pounding my city

غرش آن توپ‌هایی که شهر مرا می‌کوبیدند

Church bells pealed the news all over the town.

دنگ‌دنگ ناقوس‌های کلیسا آن خبر را در تمام شهر پراکنده کرد.

Their laughter pealed through the hall.

خنده‌ی آنان در تالار طنین‌افکن شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peal

  1. noun chime, clang
    Synonyms:
    sound ring ringing clap crash roar rumble reverberation blast clamor carillon tintinnabulation resounding
  1. verb chime, clang
    Synonyms:
    ring sound resonate resound reverberate roll roar rumble crash strike toll ring out bell bong crack knell clang thunder tintinnabulate

ارجاع به لغت peal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peal

لغات نزدیک peal

پیشنهاد بهبود معانی