امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Peanut

ˈpiːnʌt ˈpiːnʌt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    peanuts

معنی و نمونه‌جمله

noun B1
گیاه‌شناسی بادام زمینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- compared to his, my salary was peanuts.
- در مقایسه با حقوق او حقوق من بسیار ناچیز بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peanut

  1. noun A small or trifling amount of money.
    Synonyms: goober, groundnut, earthnut, goober-pea, Used in plural: small change, groundpea, chicken feed, peanut vine, bambara, mani, petty, plant, two bits, puny, seed, small, monkey nut, Arachis hypogaea
  2. adjective Of little importance or influence or power; of minor status
    Synonyms: insignificant

ارجاع به لغت peanut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peanut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peanut

لغات نزدیک peanut

پیشنهاد بهبود معانی