آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Small

    smɒːl smɔːl

    صفت تفضیلی:

    smaller

    صفت عالی:

    smallest

    معنی small | جمله با small

    adjective adverb noun countable A1

    کوچک، خرده، ریز، محقر، خفیف، پست، غیر‌مهم، جزئی، کم، دون

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    a small house

    یک خانه‌ی کوچک

    a small animal

    حیوان کوچک

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    small fault

    عیب کوچک

    a small income

    درآمد کم

    a small distance

    فاصله‌ی کم

    a small tax

    مالیات جزئی

    a small number

    تعداد اندک

    Money played a small role in their divorce.

    پول در طلاق آن‌ها نقش ناچیزی داشت.

    a small matter

    چیز کم‌اهمیت

    a book for small children

    کتابی برای کودکان خردسال

    a small merchant

    تاجری خرد

    a small business

    مؤسسه‌ی بازرگانی خرده‌پا

    She has a small voice.

    صدای ملایمی دارد.

    small ale

    آبجو ضعیف

    He broke the brick with the small of his hand.

    با لبه‌ی دستش آجر را شکست.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد small

    1. adjective tiny in size, quantity
      Synonyms:
      little tiny mini short wee slight young humble modest poor inadequate insufficient limited petty trivial baby minute miniature undersized petite puny inconsiderable meager scanty narrow shrimp bitty teensy teeny paltry diminutive immature inconsequential pocket-sized pint-sized small-scale toy unpretentious bantam microscopic minuscule cramped runty scrubby stunted trifling picayune piddling pitiful
      Antonyms:
      big large huge immense enormous generous
    1. adjective unimportant
      Synonyms:
      insignificant trivial minor petty inadequate inferior negligible lesser limited secondary light unessential inconsiderable ineffectual paltry minute trifling lower mean small-time small-fry narrow bush-league minor-league set
      Antonyms:
      important famous excellent fine distinguished untrivial
    1. adjective narrow-minded, nasty
      Synonyms:
      mean selfish little narrow limited petty base vulgar nasty grudging illiberal ignoble
      Antonyms:
      kind considerate giving benevolent broad-minded

    Collocations

    be thankful for small mercies

    قدر عافیت را دانستن، خدا را شکر کردن

    feel small

    احساس حقارت کردن، احساس شرمساری کردن

    Idioms

    a small fortune

    هزینه (یا قیمت) سنگین، مخارج زیاد، بهای هنگفت

    پول زیاد

    small fry

    بچه (بچه‌ها)

    چیز کم‌اهمیت، ناچیز

    بچه ماهی‌ها، ماهی‌های کوچک

    اشخاص کم‌اهمیت، هیچ‌کاره

    the small print

    1- حروف چاپی ریز 2- مطالب ریزی که پشت قراردادها و بیمه‌نامه‌ها نوشته می‌شود

    سوال‌های رایج small

    صفت تفضیلی small چی میشه؟

    صفت تفضیلی small در زبان انگلیسی smaller است.

    صفت عالی small چی میشه؟

    صفت عالی small در زبان انگلیسی smallest است.

    ارجاع به لغت small

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «small» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/small

    لغات نزدیک small

    • - smacker
    • - smacking
    • - small
    • - small ale
    • - small amount
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.