گذشتهی ساده:
smackedشکل سوم:
smackedسومشخص مفرد:
smacks( smacker ) سیلیزننده، خوشطعم، دوستداشتنی، صدای ملچملوچ، صدای ماچ، مهم، فعال، کتک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «smacking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smacking