امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Kissing

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    kissed
  • شکل سوم:

    kissed
  • سوم‌شخص مفرد:

    kisses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun A2
بوسه، (عامیانه) بوس، ماچ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The Kissing Booth
- غرفه‌ی بوسه
- The Kissing Festival celebrated in Bali, Indonesia.
- فستیوال بوسه در بالی اندونزی برگزار شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kissing

  1. noun osculation
    Synonyms: caressing, embracing, love-making, spooning, necking, petting, making out, smooching, bussing, parking, sucking face

ارجاع به لغت kissing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kissing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kissing

لغات نزدیک kissing

پیشنهاد بهبود معانی