حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
(عامیانه) بامحبت، اهل ماچوبوسه، ماچی
Her grandfather was very kissy.
پدربزرگش خیلی اهل روبوسی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «kissy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kissy