با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Clipping

ˈklɪpɪŋ ˈklɪpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    clipped
  • شکل سوم:

    clipped
  • سوم شخص مفرد:

    clips
  • شکل جمع:

    clippings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
چیدن، تکه چیده شده، عمل کوتاه کردن (مثل مو)، اختصار(مخصوصاً از آخر)، (در جمع) اخبار قیچی‌شده از روزنامه
- hair clippings
- موهای بریده، بریده‌های مو
- nail clippings
- ناخن بریده، تراشه‌های ناخن
- He had pasted newspaper clippings on his office door.
- روی در اتاقش بریده‌های جراید را چسبانده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clipping

  1. noun excerpt
    Synonyms: cutting, piece, part

ارجاع به لغت clipping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clipping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clipping

لغات نزدیک clipping

پیشنهاد بهبود معانی