فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Clique

kliːk kliːk

معنی و نمونه‌جمله

noun

دسته، گروه، محفل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Ahmad and his clique of poetasters did not pay attention to anyone else.

احمد و دار و دسته‌ی نوچه شاعران او به هیچ‌کس دیگر محل نگذاشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clique

  1. noun group of friends
    Synonyms:
    group club circle crowd gang bunch set crew organization society pack ring mob faction clan posse coterie in-group outfit lobby crush insiders cabal camarilla Mafia

ارجاع به لغت clique

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clique» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clique

لغات نزدیک clique

پیشنهاد بهبود معانی