آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ آذر ۱۴۰۳

    Crew

    kruː kruː

    شکل جمع:

    crews

    معنی crew | جمله با crew

    noun countable B1

    خدمه (کشتی و قطار و هواپیما و غیره)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The ship carried a crew of twenty and ninety passengers.

    کشتی بیست خدمه و نود مسافر داشت.

    The aircraft crew prepared for takeoff.

    خدمه‌ی هواپیما برای برخاستن آماده شدند.

    noun uncountable

    انگلیسی آمریکایی ورزش پاروزنی

    crew, پاروزنی
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    He was only interested in wrestling and crew.

    او فقط به کشتی‌گیری و پاروزنی علاقه‌مند بود.

    She rows on the crew team.

    او در تیم پاروزنی پارو می‌زند.

    verb - intransitive verb - transitive

    به عنوان خدمه کار کردن، جزو خدمه بودن

    She crews on a fishing boat during the summer months.

    او در ماه‌های تابستان به عنوان خدمه‌ی قایق ماهیگیری کار می‌کند.

    They crewed on a sailboat.

    آن‌ها خدمه‌ی قایق بادبانی بودند.

    انگلیسی بریتانیایی گذشته‌ی ساده‌ی فعل crow

    The rooster crew loudly at the break of dawn.

    خروس سحرگاه با صدای بلند قوقولو قوقو کرد.

    The seagulls crew.

    مرغان دریایی از خود صدا درآوردند.

    noun

    قدیمی گروه مسلح

    The crew assembled, ready for battle.

    گروه مسلح گرد آمدند، آماده‌ی نبرد.

    The crew retreated.

    گروه مسلح عقب‌نشینی کرد.

    noun countable

    دسته، گروه، تیم

    a film crew

    گروه فیلمبرداری

    The repair crew quickly fixed the broken down power lines.

    گروه تعمیر خطوط برق از مدار خارج‌شده را تعمیر کردند.

    noun

    کارکنان (شرکت و غیره)

    the president and his crew

    رئیس‌جمهور و کارکنانش

    The company crew worked in harmony to provide excellent customer service.

    کارکنان شرکت برای ارائه‌ی خدمات عالی به مشتریان به‌طور هماهنگ کار کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد crew

    1. noun group working together
      Synonyms:
      team group company organization party band collection set bunch crowd gang mob cluster pack squad troop workers assemblage complement faction posse retinue corps herd lot aggregation congregation hands horde swarm troupe sailors working party bevy covey

    سوال‌های رایج crew

    معنی crew به فارسی چی میشه؟

    کلمه "crew" در زبان انگلیسی به معنای "خدمه" است و به مجموعه‌ای از افراد اشاره دارد که وظیفه‌ای خاص را در یک وسیله نقلیه یا در یک فعالیت گروهی انجام می‌دهند. این کلمه در زمینه‌های مختلفی کاربرد دارد و معانی متفاوتی را در بر می‌گیرد. در ادامه به بررسی معانی و نکات جالب این کلمه می‌پردازیم.

    خدمه کشتی و هواپیما

    یکی از رایج‌ترین معانی "crew" به خدمه کشتی‌ها و هواپیماها مربوط می‌شود. در اینجا، "crew" به تمام افرادی اشاره دارد که مسئولیت‌های مختلفی را در حین سفر انجام می‌دهند. این افراد شامل کاپیتان، ناخدا، مهندس، مهماندار و سایر کارکنان هستند. وظایف آنها شامل ایمنی و راحتی مسافران، نگهداری از تجهیزات و انجام کارهای روزمره است.

    خدمه قطار

    در صنعت حمل و نقل ریلی، "crew" به کارکنان قطار اشاره دارد که شامل مهندس و کمک‌مهندس، کارکنان خدماتی و امنیتی می‌شود. این خدمه مسئولیت‌های مختلفی دارند، از جمله کنترل سرعت و ایمنی قطار، کمک به مسافران و اطمینان از عملکرد صحیح تجهیزات.

    پاروزنی

    در زمینه قایق‌رانی، "crew" به گروهی از پاروزنان اشاره دارد که با همکاری یکدیگر قایق را به جلو می‌رانند. در اینجا، هماهنگی و همکاری بین اعضای خدمه بسیار حائز اهمیت است، زیرا عملکرد بهتر آنها می‌تواند به افزایش سرعت و کارایی قایق کمک کند.

    استفاده در ورزش‌ها

    در برخی ورزش‌ها، مانند قایق‌رانی، "crew" به تیمی از ورزشکاران اشاره دارد که با هم برای رقابت در مسابقات آماده می‌شوند. این تیم‌ها معمولاً نیاز به تمرینات منظم و هماهنگی دارند تا بتوانند به بهترین عملکرد ممکن دست یابند.

    کاربردهای غیررسمی

    کلمه "crew" همچنین در زبان محاوره‌ای به گروهی از دوستان یا همکاران اشاره دارد. به عنوان مثال، ممکن است کسی بگوید: "من با crew خود به سینما می‌روم." در اینجا، "crew" به معنی دوستان یا گروهی از افراد است که با هم وقت می‌گذرانند.

    نکات جالب

    - تاریخچه: کلمه "crew" از واژه فرانسوی "creue" به معنای "گروه" یا "مجموعه" گرفته شده است و قدمت آن به قرن پانزدهم میلادی برمی‌گردد.

    - تنوع: کلمه "crew" در صنایع مختلفی مانند فیلم‌سازی، ورزش و حتی پروژه‌های تحقیقاتی استفاده می‌شود. به عنوان مثال، در صنعت سینما، "crew" به تیم تولید شامل کارگردان، فیلم‌بردار، صدابردار و سایر اعضای تولید اشاره دارد.

    - خدمه در نیروی نظامی: در ارتش، "crew" به گروهی از سربازان اشاره دارد که مسئولیت‌های خاصی را در یک واحد نظامی بر عهده دارند، مانند خدمه یک تانک یا یک هواپیما.

    شکل جمع crew چی میشه؟

    شکل جمع crew در زبان انگلیسی crews است.

    ارجاع به لغت crew

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «crew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crew

    لغات نزدیک crew

    • - crevasse
    • - crevice
    • - crew
    • - crew cut
    • - crew neck
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.