با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Bevy

ˈbevi ˈbevi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    دسته، گروه (دختران)
    • - A bevy of village girls surrounded them.
    • - گروهی از دختران روستا دور آن‌ها را گرفتند.
    • - a bevy of new studies
    • - چندین پژوهش جدید
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bevy

  1. noun swarm
    Synonyms: assembly, band, bunch, cluster, collection, company, covey, crew, crowd, flight, flock, gathering, group, pack, party, troupe
    Antonyms: individual, one

ارجاع به لغت bevy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bevy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bevy

لغات نزدیک bevy

پیشنهاد بهبود معانی