امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Beware

bɪˈwer bɪˈweə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bewared
  • شکل سوم:

    bewared
  • سوم‌شخص مفرد:

    bewares
  • وجه وصفی حال:

    bewaring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive C1
مواظب بودن، حذر کردن، پاییدن، زنهار دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Beware of the dog; it bites!
- مواظب این سگ باشید؛ گاز می‌گیرد!
- Beware of evil friends!
- از دوستان بد برحذر باش!
- Beware of the man who makes impossible promises!
- از کسی که قول‌های غیرممکن می‌دهد، پرهیز کن!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beware

  1. verb be careful
    Synonyms: attend, avoid, be cautious, be wary, guard against, heed, keep eyes open, keep one’s distance, keep on one’s toes, look out, mind, mind p’s and q’s, notice, refrain from, shun, steer clear of, take care, take heed, walk on eggs, watch one’s step, watch out
    Antonyms: court, invite, risk, take on

ارجاع به لغت beware

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beware» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beware

لغات نزدیک beware

پیشنهاد بهبود معانی