آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ مهر ۱۴۰۴

    Invite

    ɪnˈvaɪt ˈɪnvaɪt ɪnˈvaɪt ˈɪnvaɪt

    گذشته‌ی ساده:

    invited

    شکل سوم:

    invited

    سوم‌شخص مفرد:

    invites

    وجه وصفی حال:

    inviting

    شکل جمع:

    invites

    معنی invite | جمله با invite

    verb - transitive A1

    دعوت کردن، طلبیدن، وعده گرفتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    He invited me to dinner.

    مرا به شام دعوت کرد.

    The managers were all invited to the meeting.

    همه‌ی مدیران را به جلسه دعوت کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    We invited all the relatives over for lunch.

    همه‌ی خویشاوندان را برای نهار به خانه دعوت کردیم.

    verb - transitive C1

    خواندن، فراخوان کردن، فراخواندن، برخواندن، برخوان کردن، خواستار شدن، درخواست کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    to invite questions and discussion

    خواستار پرسش و بحث شدن

    He invited me to give my views.

    از من خواست که نظرم را بگویم.

    verb - transitive C2

    منجر شدن، سبب شدن، موجب شدن، باعث شدن، برانگیختن، تحریک کردن

    Don't invite theft by leaving your key in the car!

    با گذاشتن کلید در ماشین انگیزه‌ی دزدی به وجود نیاورید!

    Such behavior only invites anger from your colleagues.

    چنین رفتاری فقط خشم همکارانت را برمی‌انگیزد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    actions that may invite scandal

    اعمالی که ممکن است به افتضاح بکشد

    noun countable informal

    دعوت‌نامه، دعوت

    Only a few people received invites to the private event.

    فقط چند برای مراسم خصوصی نفر دعوت‌نامه دریافت کردند.

    She was upset because she didn’t receive an invite.

    چون هیچ دعوتی دریافت نکرد، ناراحت بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد invite

    1. verb ask to do something socially
      Synonyms:
      request ask encourage urge appeal to solicit entreat persuade suggest propose summon attract lure tempt woo court draw lead call press ply petition pray insist command bid provoke bring on issue have over have in give invitation send invitation welcome include as guest allure inveigle prevail on countenance supplicate toll vamp
      Antonyms:
      reject

    لغات هم‌خانواده invite

    • noun
      invitation, invite
    • adjective
      uninvited, inviting
    • verb - transitive
      invite
    • adverb
      invitingly

    سوال‌های رایج invite

    معنی invite به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «invite» در زبان فارسی به «دعوت کردن» ترجمه می‌شود.

    «دعوت کردن» به عملی گفته می‌شود که طی آن فردی از شخص یا گروه دیگری درخواست می‌کند در یک مراسم، رویداد، نشست، مهمانی یا فعالیتی شرکت کند. این عمل نه‌تنها بیانگر تمایل به حضور طرف مقابل است، بلکه نشان‌دهنده‌ی احترام، محبت یا اهمیت دادن به حضور او به شمار می‌رود. دعوت معمولاً به‌صورت شفاهی، کتبی یا الکترونیکی انجام می‌شود و می‌تواند در قالب رسمی یا غیررسمی مطرح گردد.

    در زمینه‌های اجتماعی، دعوت کردن یکی از ابزارهای مهم ایجاد و تقویت روابط انسانی است. با ارسال دعوتنامه به دوستان، خانواده یا همکاران، فرد میزبان فرصتی فراهم می‌کند تا افراد گرد هم جمع شوند، ارتباطات خود را توسعه دهند و لحظات مشترک شادی را تجربه کنند. در این فضا، نوع دعوت و نحوه بیان آن می‌تواند تأثیر زیادی بر میزان حضور و استقبال افراد داشته باشد و نشان‌دهنده‌ی فرهنگ و آداب مهمان‌نوازی میزبان است.

    در مناسبت‌های رسمی، دعوت‌ها اغلب با ساختاری دقیق، زبان محترمانه و قالب‌های خاص ارائه می‌شوند. به‌عنوان مثال، دعوت به یک کنفرانس علمی، مراسم عروسی یا رویدادهای تجاری معمولاً همراه با جزئیات زمان، مکان، موضوع و نحوه پاسخگویی ارسال می‌شود. رعایت نکات حرفه‌ای در این نوع دعوت‌ها به افزایش اعتبار برگزارکننده و جذب مخاطبان هدف کمک می‌کند و اهمیت حضور افراد در رویداد را برجسته می‌سازد.

    با ظهور فناوری‌های نوین، روش‌های دعوت کردن نیز تغییر کرده است. امروزه ارسال دعوتنامه‌های الکترونیکی، پیامک، ایمیل یا استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی رویدادها بسیار رایج شده است. این روش‌ها سرعت، سهولت و گستردگی بیشتری دارند و به میزبان امکان می‌دهند تا به مخاطبان بیشتری دسترسی پیدا کنند. همچنین، برخی برنامه‌ها و اپلیکیشن‌ها امکان مدیریت دعوت‌ها، دریافت پاسخ‌ها و برنامه‌ریزی رویداد را به‌صورت هوشمند فراهم می‌آورند.

    «دعوت کردن» فراتر از یک فعل ساده است و نمادی از تمایل به ایجاد ارتباط، احترام به دیگران و برقراری پیوندهای اجتماعی محسوب می‌شود. این عمل، پایه‌ای برای ایجاد همدلی، همکاری و دوستی است و در همه فرهنگ‌ها جایگاه ویژه‌ای دارد. بنابراین، یادگیری نحوه‌ی صحیح و مؤثر دعوت کردن، مهارتی مهم در تعاملات فردی و جمعی به شمار می‌آید که می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی اجتماعی کمک کند.

    وجه وصفی حال invite چی میشه؟

    وجه وصفی حال invite در زبان انگلیسی inviting است.

    ارجاع به لغت invite

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «invite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/invite

    لغات نزدیک invite

    • - invitational
    • - invitatory
    • - invite
    • - invite someone to a party
    • - inviting
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.