فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Vamp

væmp væmp

معنی

noun verb - transitive adverb

جوراب کوتاه، رویه، وصله، تعمیر کردن، وصله کردن، سرهم‌بندی کردن، تمهید کردن، گام زدن بر روی، قدم زدن، ساز تنها زدن (همراه با آواز یا رقص)،بالبداهه گفتن و یا ساختن، وسوسه و از راه بدرکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vamp

  1. noun a usually unscrupulous woman who seduces or exploits men
    Synonyms:
    seductress siren temptress femme fatale enchantress witch flirt seduce tramp fabricate contrive repair mend patch improvise
  1. verb to repair
    Synonyms:
    fix mend patch revamp
  1. noun a woman who is given to flirting
    Synonyms:
    flirt tease coquette minx vamper prickteaser
  1. verb to seduce
    Synonyms:
    attract beguile make love to vamp-up
  1. verb piece (something old) with a new part
    Synonyms:
    vamp-up

ارجاع به لغت vamp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vamp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vamp

لغات نزدیک vamp

پیشنهاد بهبود معانی