گذشتهی ساده:
mendedشکل سوم:
mendedسومشخص مفرد:
mendsوجه وصفی حال:
mendingتعمیر کردن، مرمت کردن، درست کردن، رفو کردن،بهبودی یافتن، شفا دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to mend shoes
کفش تعمیر کردن
to mend a corrupt text
متن خراب را حک و اصلاح کردن
He used to mend our car.
او در گذشته ماشین ما را تعمیر میکرد.
These roads have never been mended.
این جادهها را هیچگاه نوسازی نکردهاند.
Can you mend my sleeve?
آیا میتوانی آستین مرا دوخت و دوز کنی؟
to mend one's manners
رفتار خود را اصلاح کردن
It might be too late to mend the nation.
ممکن است اصلاح کشور خیلی دیر شده باشد.
They were hoping that the new law would mend matters.
امیدوار بودند که قانون جدید اوضاع را اصلاح کند.
If he mends in time, he may play again.
اگر بهموقع خوب شود، خواهد توانست دوباره (در مسابقه) بازی کند.
Soon his injury mended.
جراحات او بهزودی شفا یافت.
If he doesn't mend his ways, he'll get fired.
اگر خود را اصلاح نکند اخراج خواهد شد.
(در اختلافات و غیره) هر چه کمتر حرف بزنی، دردسر زود برطرف میشود.
(دربارهی کدورت یا اشکال و غیره) هرچه کمتر حرف زده شود، بهتر است
خلق و رفتار خود را عوض کردن، خود را اصلاح کردن
برای اصلاح هیچوقت دیر نیست
(بهویژه در مورد زخم و بیماری) رو به بهبود، درحال خوب شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mend