آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Ruin

ˈruːɪn ˈruːɪn

گذشته‌ی ساده:

ruined

شکل سوم:

ruined

سوم‌شخص مفرد:

ruins

وجه وصفی حال:

ruining

شکل جمع:

ruins

معنی ruin | جمله با ruin

verb - transitive B2

خراب کردن، نابود کردن، ویران کردن، از بین بردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

مشاهده

Government interference ruined the country's economy.

دخالت دولت اقتصاد کشور را نابود کرد.

His drunkenness ruined our party.

بدمستی او مهمانی ما را خراب کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A serious illness ruined his chances of promotion.

بیماری سخت شانس ارتقای رتبه‌ی او را از میان برد.

The rain ruined my hat.

باران کلاه مرا خراب کرد.

Maheen's wastefulness ruined her husband.

ولخرجی مهین وضع مالی شوهرش را خراب کرد.

ruined hopes

امیدهای نقش برآب

ruined reputation

شهرت از بین‌رفته

a palace ruined by the passage of time and by lack of care

کاخی که در اثر گذشت زمان و بی‌توجهی خراب شده است

a ruined city

یک شهر ویران (شده)

verb - transitive

ورشکسته کردن، به خاک سیاه نشاندن، خراب کردن شهرت، ویران کردن (شرکت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Foreign competition ruined our factory.

رقابت برون‌مرزی کارخانه‌ی ما را ورشکسته کرد.

The recession ruined several small companies in the city.

رکود اقتصادی چند شرکت کوچک در شهر را نابود کرد.

noun uncountable

نابودی، خرابی، ویرانی، تباهی

Without maintenance, the historic bridge slowly fell into ruin.

بدون نگهداری، پل تاریخی به‌تدریج به ویرانی رسید.

The fire caused the ruin of several homes in the village.

آتش، باعث ویرانی چندین خانه در روستا شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Carelessness was his ruin.

بی‌دقتی مایه‌ی فنای او شد.

Moral ruin goes hand in hand with faithlessness.

انحطاط اخلاقی با بی‌ایمانی همراه است.

that party's political ruin

نابودی سیاسی آن حزب

noun uncountable C2

ورشکستگی، نابودی، رسوایی (شخص یا شرکت)

Gambling can lead a person to complete ruin.

قمار، می‌تواند انسان را به نابودی کامل مالی بکشاند.

The failed investment left him in financial ruin.

سرمایه‌گذاری شکست‌خورده، او را به ورشکستگی کشاند.

noun countable B1

خرابه، ویرانه

Alamoot Castle is now in ruins.

قلعه‌ی الموت اکنون خرابه است.

Rey's ruins are located near Tehran.

خرابه‌های ری نزدیک تهران است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The house is in a state of ruin.

خانه به صورت مخروبه درآمده است.

the ruins which were caused by heavy bombardments

خرابی‌هایی که در اثر بمباران‌های سنگین ایجاد شده بود

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ruin

Collocations

be in ruins

خرابه بودن، مخروبه بودن

fall into ruin

خرابه شدن

lie in ruins

خرابه بودن، ویران بودن

ruin someone’s career

خراب کردن شغل کسی، نابود کردن حرفه کسی

Idioms

go to rack and ruin

کاملاً ویران شدن

دچار خرابی و فلاکت شدن، نابنوا شدن

rack and ruin

درب‌وداغون بودن، رکود و نابودی، لِه‌ولَوَرده بودن

سوال‌های رایج ruin

گذشته‌ی ساده ruin چی میشه؟

گذشته‌ی ساده ruin در زبان انگلیسی ruined است.

شکل سوم ruin چی میشه؟

شکل سوم ruin در زبان انگلیسی ruined است.

شکل جمع ruin چی میشه؟

شکل جمع ruin در زبان انگلیسی ruins است.

وجه وصفی حال ruin چی میشه؟

وجه وصفی حال ruin در زبان انگلیسی ruining است.

سوم‌شخص مفرد ruin چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد ruin در زبان انگلیسی ruins است.

ارجاع به لغت ruin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ruin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ruin

لغات نزدیک ruin

پیشنهاد بهبود معانی