گذشتهی ساده:
ruinedشکل سوم:
ruinedسومشخص مفرد:
ruinsوجه وصفی حال:
ruiningشکل جمع:
ruinsخراب کردن، نابود کردن، ویران کردن، از بین بردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
Government interference ruined the country's economy.
دخالت دولت اقتصاد کشور را نابود کرد.
His drunkenness ruined our party.
بدمستی او مهمانی ما را خراب کرد.
A serious illness ruined his chances of promotion.
بیماری سخت شانس ارتقای رتبهی او را از میان برد.
The rain ruined my hat.
باران کلاه مرا خراب کرد.
Maheen's wastefulness ruined her husband.
ولخرجی مهین وضع مالی شوهرش را خراب کرد.
ruined hopes
امیدهای نقش برآب
ruined reputation
شهرت از بینرفته
a palace ruined by the passage of time and by lack of care
کاخی که در اثر گذشت زمان و بیتوجهی خراب شده است
a ruined city
یک شهر ویران (شده)
ورشکسته کردن، به خاک سیاه نشاندن، خراب کردن شهرت، ویران کردن (شرکت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Foreign competition ruined our factory.
رقابت برونمرزی کارخانهی ما را ورشکسته کرد.
The recession ruined several small companies in the city.
رکود اقتصادی چند شرکت کوچک در شهر را نابود کرد.
نابودی، خرابی، ویرانی، تباهی
Without maintenance, the historic bridge slowly fell into ruin.
بدون نگهداری، پل تاریخی بهتدریج به ویرانی رسید.
The fire caused the ruin of several homes in the village.
آتش، باعث ویرانی چندین خانه در روستا شد.
Carelessness was his ruin.
بیدقتی مایهی فنای او شد.
Moral ruin goes hand in hand with faithlessness.
انحطاط اخلاقی با بیایمانی همراه است.
that party's political ruin
نابودی سیاسی آن حزب
ورشکستگی، نابودی، رسوایی (شخص یا شرکت)
Gambling can lead a person to complete ruin.
قمار، میتواند انسان را به نابودی کامل مالی بکشاند.
The failed investment left him in financial ruin.
سرمایهگذاری شکستخورده، او را به ورشکستگی کشاند.
خرابه، ویرانه
Alamoot Castle is now in ruins.
قلعهی الموت اکنون خرابه است.
Rey's ruins are located near Tehran.
خرابههای ری نزدیک تهران است.
The house is in a state of ruin.
خانه به صورت مخروبه درآمده است.
the ruins which were caused by heavy bombardments
خرابیهایی که در اثر بمبارانهای سنگین ایجاد شده بود
خرابه بودن، مخروبه بودن
خرابه شدن
خرابه بودن، ویران بودن
خراب کردن شغل کسی، نابود کردن حرفه کسی
دربوداغون بودن، رکود و نابودی، لِهولَوَرده بودن
گذشتهی ساده ruin در زبان انگلیسی ruined است.
شکل سوم ruin در زبان انگلیسی ruined است.
شکل جمع ruin در زبان انگلیسی ruins است.
وجه وصفی حال ruin در زبان انگلیسی ruining است.
سومشخص مفرد ruin در زبان انگلیسی ruins است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ruin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ruin