فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Demolition

ˌdeməˈlɪʃn ˌdeməˈlɪʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

ویرانی، خرابی، ویران‌سازی، انهدام، تخریب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a demolition crew

گروه ویرانگر، گروه تخریب (که کار آن خراب کردن بناهای ناخواسته است)

The bomb caused the complete demolition of the hospital.

بمب موجب تخریب کامل بیمارستان شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

demolition bomb

بمب ویرانگر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد demolition

  1. noun destruction
    Synonyms:
    wrecking explosion razing leveling knocking down destruction annihilation extermination
    Antonyms:
    building construction production repair fixing

ارجاع به لغت demolition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «demolition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demolition

لغات نزدیک demolition

پیشنهاد بهبود معانی