ویرانی، خرابی، ویرانسازی، انهدام، تخریب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a demolition crew
گروه ویرانگر، گروه تخریب (که کار آن خراب کردن بناهای ناخواسته است)
The bomb caused the complete demolition of the hospital.
بمب موجب تخریب کامل بیمارستان شد.
demolition bomb
بمب ویرانگر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «demolition» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demolition