فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

تیغ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

وسیله‌ی تیز فلزی

فونتیک فارسی

tigh
اسم
razor, blade

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- تیغ ریش‌تراشی صورتم را در سه جا برید.

- The razor cut my face in three places.

- لبه‌ی تیغ زیر نور خورشید برق می‌زد.

- The blade's edge gleamed in the sunlight.
خار

فونتیک فارسی

tigh
اسم
spine, thorn, nettle, prickle, burr, barb, bramble

- موقع چیدن آن رز مراقب باش؛ تیغ دارد.

- Be careful when picking that rose, it has a thorn.

- تیغ کاکتوس تیز و خطرناک بود.

- The spine of the cactus was sharp and dangerous.
شمشیر

فونتیک فارسی

tigh
اسم
ادبی blade, sword

- شوالیه تیغ خود را برای دفاع از پادشاهی کشید.

- The knight drew his sword to defend the kingdom.

- تیغ تیز

- a trenchant blade
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تیغ

  1. مترادف:
    چاقو حسام خنجر دشنه سیف شمشیر قداره قلیچ کارد
  1. مترادف:
    خار شوک
  1. مترادف:
    قله ستیغ

ارجاع به لغت تیغ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تیغ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تیغ

لغات نزدیک تیغ

پیشنهاد بهبود معانی