فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سنگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • جسمی سفت و سخت
  • فونتیک فارسی

    sang
  • اسم
    stone, rock, calculus
    • - دل او مانند سنگ است.

    • - His heart is like stone.
    • - پرتاب سنگ منجر به خونریزی وحشتناکی شد.

    • - Throwing stones led to a terrible bloodbath.
    • - فلز به مقدار کم در سنگ

    • - an accessory mineral in a rock
  • جواهر
  • فونتیک فارسی

    sang
  • اسم
    jewel
    • - ساعت دارای 12 سنگ

    • - a watch with 12 jewels
    • - سنگی واقعی

    • - a real jewel
  • دشواری، مانع
  • فونتیک فارسی

    sang
  • اسم
    obstacle, difficult, barrier
    • - سنگ جلوی پای کسی انداختن

    • - to create obstacles for someone
    • - سنگ‌های جلوی راهم

    • - obstacles on my way
  • جسم رسوبی در برخی از اعضای بدن
  • فونتیک فارسی

    sang
  • اسم
    stone, calculus
    • - سنگ مثانه

    • - bladder stone
    • - سنگ کلیه

    • - kidney stone
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سنگ

ارجاع به لغت سنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سنگ

لغات نزدیک سنگ

پیشنهاد بهبود معانی