فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سنگ به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جسمی سفت و سخت

فونتیک فارسی

sang
اسم

stone, rock, calculus

دل او مانند سنگ است.

His heart is like stone.

پرتاب سنگ منجر به خونریزی وحشتناکی شد.

Throwing stones led to a terrible bloodbath.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

فلز به مقدار کم در سنگ

an accessory mineral in a rock

جواهر

فونتیک فارسی

sang
اسم

jewel

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

ساعت دارای 12 سنگ

a watch with 12 jewels

سنگی واقعی

a real jewel

دشواری، مانع

فونتیک فارسی

sang
اسم

obstacle, difficult, barrier

سنگ جلوی پای کسی انداختن

to create obstacles for someone

سنگ‌های جلوی راهم

obstacles on my way

جسم رسوبی در برخی از اعضای بدن

فونتیک فارسی

sang
اسم

stone, calculus

سنگ مثانه

bladder stone

سنگ کلیه

kidney stone

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سنگ

  1. مترادف:
    صفت
  1. مترادف:
    جماد حجر صخره لهنه
  1. مترادف:
    سنجه وزنه
  1. مترادف:
    جسم رسوبی(در کلیه مثانه)
  1. مترادف:
    واحد جریان آب
  1. مترادف:
    معیار محک
  1. مترادف:
    سفت سخت
  1. مترادف:
    انعطاف‌ناپذیر
  1. مترادف:
    بی‌رحم قسی

ارجاع به لغت سنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سنگ

لغات نزدیک سنگ

پیشنهاد بهبود معانی