آخرین به‌روزرسانی:

بی‌رحم به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی

birahm

barbarous, brute, callous, cruel, grim, hard, hardhearted, harsh, inhuman, inhumane, iniquitous, merciless, obdurate, pitiless, relentless, remorseless, ruthless, savage, stony, truculent, unbending, uncharitable, unmerciful, unsparing

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی‌رحم

  1. مترادف:
    جفاکار جورپیشه سخت دل سنگ‌دل خونریز ستمکار ستمگر سفاک سنگدل شقی ظالم قسی قسی‌القلب
    متضاد:
    رحیم رئوف

ارجاع به لغت بی‌رحم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌رحم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌رحم

لغات نزدیک بی‌رحم

پیشنهاد بهبود معانی