با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    رحیم به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    بخشنده، مهربان

    فونتیک فارسی

    rahim
    صفت
    merciful, softhearted, compassionate, forgiving, forbearing, humane, clement, truthful, exorable, propitious, grcious

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    - پادشاه رحیم افسران جوان را از مرگ نجات داد.

    - The merciful king saved the young officers from death.

    - او همیشه پول قرض می‌دهد و بسیار رحیم است.

    - He's always lending his money; he's too soft-hearted.
    نام مرد

    فونتیک فارسی

    rahim
    اسم خاص
    (masculine proper noun) Raheem

    - طرز فکر رحیم

    - Raheem's way of thinking

    - رحیم پسر خوش‌سیمایی بود.

    - Raheem was a handsome boy.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد رحیم

    1. دلسوز، رئوف، رحم‌دل، مهربان ≠ سخت‌دل، سنگدل، شقی، قسی

    ارجاع به لغت رحیم

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «رحیم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/رحیم

    لغات نزدیک رحیم

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار