آخرین به‌روزرسانی:

رخ به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

rakh

face, cheek, castle, grain side

زمین‌شناسی cleavage

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

castle, rook

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رخ

  1. مترادف:
    رخنه شکاف
  1. مترادف:
    چهره رخسار رخساره رو سیما صورت عارض عذار قیافه وجه
  1. مترادف:
    برج قلعه
  1. مترادف:
    پهلوان جنگجو گرد
  1. مترادف:
    سیمرغ عنقا

ارجاع به لغت رخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رخ

لغات نزدیک رخ

پیشنهاد بهبود معانی