زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

جنگجو به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / jangjoo /

warlike, martial, warrior, belligerent, combatant, combative, fighter, fighting, man-of-arms

warlike

martial

warrior

belligerent

combatant

combative

fighter

fighting

man-of-arms

جنگاور، رزمنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

دختر رویای جنگجو شدن و جنگیدن برای مردمش را در سر داشت.

The young girl dreamed of becoming a warrior and fighting for her people.

مرد جوان جنگجوی ماهری بود که از زمان بچگی هنرهای رزمی مختلف را آموزش دیده بود.

The young man was a skilled fighter, having trained in various martial arts since he was a child.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جنگجو

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت جنگجو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جنگجو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جنگجو

لغات نزدیک جنگجو

پیشنهاد بهبود معانی