آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

مبارز به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / mobaarez /

fighter, champion, warrior, crusader, combatant, contender, militant, soldier, challenger, gladiator, campaigner

fighter

champion

warrior

crusader

combatant

contender

militant

soldier

challenger

gladiator

campaigner

رزمنده، جنگجو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مرد جوان مبارزی شجاع است.

The young man is a bold warrior.

خلبانان مبارز به هواپیماهای دشمن حمله کردند.

Fighter pilots attacked enemy aircraft.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مبارز

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت مبارز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مبارز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مبارز

لغات نزدیک مبارز

پیشنهاد بهبود معانی