آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

گرد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / gerd /

هندسه circular, round, rounded, annular, roundel, spheric, spheral, globular, globoid, globose, globous, cycloid, hoop, globate, orblike, orbicular, cylindrical, tubular, spheri-

circular

round

rounded

annular

roundel

spheric

spheral

globular

globoid

globose

globous

cycloid

hoop

globate

orblike

orbicular

cylindrical

tubular

spheri-

مدور، دایره

صفحه‌ی ساعت او گرد است.

The dial of her watch is round.

اتاق گرد

a circular room

اسم
فونتیک فارسی / gard /

powder, dust, flour, pounce, farina, grit, meal

powder

dust

flour

pounce

farina

grit

meal

ذرات ریز، غبار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

این گرد را در آب حل کنید و بخورید.

Dissolve this powder in water and drink it.

کتاب‌های زیادی که در خانه‌ی او گردوغبار جمع می‌کنند.

Plethoric volumes that collect dust in his house.

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -gard /

a combining form (meaning: rover, revolving)

a combining form

گردنده، گردش‌کننده

دوره‌گرد

hawker

ولگرد

vagabond

اسم
فونتیک فارسی / gerd /

perimeter, around, circumference, environ

perimeter

around

circumference

environ

محیط

حصار در گرد باغ ساخته شد.

The fence was built around the perimeter of the garden.

گِرد تنه‌ی درخت بسیار پهن بود.

The circumference of the tree trunk was very wide.

صفت
فونتیک فارسی / gord /

ادبی courageous, brave, intrepid, valorous, heroic

courageous

brave

intrepid

valorous

heroic

پهلوان

آتش‌نشان گرد بدون تردید وارد ساختمان درحال سوختن شد.

The courageous firefighter entered the burning building without hesitation.

شوالیه‌ی گرد بدون ترس به مقابله با اژدها پرداخت.

The brave knight faced the dragon without fear.

اسم
فونتیک فارسی / gard /

مجازی heroin

heroin

هروئین

پلیس گرد را در ماشین مظنون پیدا کرد.

The police found heroin hidden in the suspect's car.

دکتر درباره‌ی خطرات استفاده از گرد هشدار داد.

The doctor warned about the dangers of heroin use.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گرد

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت گرد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گرد

لغات نزدیک گرد

پیشنهاد بهبود معانی