آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

چهره به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / chehre /

ادبی face, feature, visage, countenance, physiognomy

face

feature

visage

countenance

physiognomy

صورت

برای نشان دادن اثر نور پنجره، نیمی از چهره را روشن‌تر کشید.

To show the effect of the window light, he highlighted half of the face.

رسایی چهره

the expressiveness of a face

اسم
فونتیک فارسی / chehre /

character, personality, personage

character

personality

personage

فرد، شخص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

چهره‌ی رمزالود عباپوش بی هیچ حرفی در تاریکی شب ناپدید شد.

The mysterious personage in the cloak disappeared into the night without a word.

چهره‌ی تاریخی

historical personage

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چهره

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

سوال‌های رایج چهره

چهره به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «چهره» در زبان انگلیسی به face یا countenance ترجمه می‌شود.

«چهره» به ظاهر، نمایانگری یا بخش جلویی سر انسان گفته می‌شود که شامل اجزای اصلی مانند چشم‌ها، بینی، دهان و ابروها است. چهره نه تنها ابزار اصلی شناخت و شناسایی افراد است، بلکه وسیله‌ای برای بیان احساسات، حالات روحی و واکنش‌های روانی نیز به شمار می‌رود. تغییرات جزئی در اجزای چهره می‌تواند پیام‌های گسترده‌ای درباره‌ی احساسات، نگرش‌ها و شخصیت فرد منتقل کند و بنابراین چهره نقش بسیار مهمی در ارتباطات انسانی ایفا می‌کند.

از منظر روانشناسی و ارتباطات، چهره وسیله‌ی بیان غیرکلامی است. حالات چهره مانند لبخند، اخم، تعجب یا غم، اطلاعات بسیاری درباره‌ی وضعیت درونی فرد و واکنش او به محیط ارائه می‌کنند. این اطلاعات به دیگران کمک می‌کند تا بهتر بفهمند فرد مقابل چه احساسی دارد و چگونه باید با او تعامل کنند. توانایی تفسیر حالات چهره، مهارتی کلیدی در روابط اجتماعی، شغلی و آموزشی محسوب می‌شود.

در هنر و ادبیات، چهره به عنوان یکی از عناصر اصلی بیانگر زیبایی، هویت و شخصیت افراد به کار می‌رود. نقاشان، عکاسان و نویسندگان با تمرکز بر جزئیات چهره، تلاش می‌کنند احساسات، داستان و ویژگی‌های فرد را منتقل کنند. چهره در این زمینه نه تنها بیانگر ظاهر فیزیکی، بلکه نشان‌دهنده‌ی عمق روانی، تجربه‌های زندگی و ویژگی‌های شخصیتی است که اثر هنری را غنی‌تر و معنادارتر می‌کند.

از نظر فرهنگی و اجتماعی، چهره نماد هویت، شخصیت و جایگاه فرد در جامعه است. برخی فرهنگ‌ها اهمیت ویژه‌ای به آرایش، پوشش و مراقبت از چهره می‌دهند تا شخصیت، وضعیت اجتماعی و زیبایی فرد را برجسته کنند. همچنین، چهره در تعاملات رسمی و غیررسمی، اولین وسیله‌ی ایجاد اعتماد و برقراری ارتباط محسوب می‌شود و تأثیر قابل توجهی بر برداشت دیگران دارد.

«چهره» مفهومی است که هم جنبه‌های فیزیکی و زیباشناسی و هم جنبه‌های روانی، اجتماعی و هنری را در بر می‌گیرد. این واژه بیانگر هویت، احساسات، شخصیت و ارتباطات انسان است و اهمیت آن در زندگی روزمره، هنر، روانشناسی و تعاملات اجتماعی بسیار برجسته است. چهره نه تنها وسیله‌ای برای شناسایی و ارتباط، بلکه آیینه‌ای از تجربه‌ها، احساسات و ویژگی‌های فردی انسان محسوب می‌شود.

ارجاع به لغت چهره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چهره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چهره

لغات نزدیک چهره

پیشنهاد بهبود معانی