امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

روی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

رفتن

فونتیک فارسی

-ravi
سازه‌ی پیوندی
walking, going

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- پیاده‌روی

- going on foot

- بالاروی

- going on top
بالایِ

فونتیک فارسی

rooye
حرف اضافه
on, over, on top of, top, upon, atop, face

- یادداشت مختصری روی کاغذ نوشت.

- He jotted down a brief note on the paper.

- آبی که از روی سنگ‌ها می‌چکد (نشت می‌کند)

- water distilling over the rocks
چهره

فونتیک فارسی

rooy
اسم
ادبی face, countenance, physiognamy, visage, lineaments

- روی او آشکارگر آشفتگی افکارش بود.

- His face reflected the turmoil of his thoughts.

- هنرمند با جزئیات شگفت‌انگیز جوهره‌ی روی سوژه‌اش را به تصویر کشید.

- The artist captured the essence of his subject's visage with remarkable detail.
عنصر شیمیایی با علامت اختصاری Zn

فونتیک فارسی

rooy
اسم
شیمی عنصر شیمیایی zinc

- زینک ماده‌ی معدنی ضروری برای سلامت انسان است.

- Zinc is an essential mineral for human health.

- بسیاری از مکمل‌های غذایی شامل زینک برای تقویت سیستم ایمنی می‌شوند.

- Many dietary supplements contain zinc to boost the immune system.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد روی

  1. مترادف:
    چهر چهره رخسار رخساره رخ رو سیما صورت عارض عذار گونه وجه
  1. مترادف:
    بر سطح علو

ارجاع به لغت روی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «روی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/روی

لغات نزدیک روی

پیشنهاد بهبود معانی