امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

برج به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

borj
tower, sign of the zodiac, [ext.] solar month

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
minor or secondary expenses
ستاره خوانی
star
معماری steeple
نجوم constellation
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برج

  1. مترادف:
    خرج غیرضروری هزینه‌های‌غیراساسی
    متضاد:
    خرج
  1. مترادف:
    شهر ماه
  1. مترادف:
    بارو حصار حصن دژ قلعه
  1. مترادف:
    کوشک کاخ قصر
  1. مترادف:
    ساختمان چند طبقه آسمان‌خراش

ارجاع به لغت برج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برج

لغات نزدیک برج

پیشنهاد بهبود معانی