آخرین به‌روزرسانی:

بارو به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

باره، دیوار قلعه

فونتیک فارسی

baaroo
اسم

rampart, enclosure, bulwark, enceinte, stockade

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

باروهای قصر اولین خط دفاعی در مقابل مهاجمان بود.

The castle's rampart was the first line of defense against invaders.

باروهای شهر از دیوارهای سنگی محکم ساخته شده بود.

The city's ramparts were built with sturdy stone walls.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بارو

  1. مترادف:
    باره برج‌وبارو برج حصار حصن دژ دیوار قلعه کلات کوت کوشک

ارجاع به لغت بارو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بارو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بارو

لغات نزدیک بارو

پیشنهاد بهبود معانی