فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حصار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دیوار

فونتیک فارسی

hesaar
اسم

fence, wall, paling, compass, corral, stockade, yard, paddock, kraal, fold, compound, pen

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

او گاوها را در یک حصار و اسب‌ها را در حصاری دیگر نگه‌داری می‌کرد.

He kept the cows in one corral and the horses in another.

اسب از روی حصار پرید.

The horse overed the fence.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حصار

  1. مترادف:
    پرچین جدار چپر دیوار محجر نرده
  1. مترادف:
    بارو باره برج حصن دژ سور قلعه کوت
  1. مترادف:
    صیصه معقل
  1. مترادف:
    محدودیت حصر
  1. مترادف:
    پناه‌گاه جان‌پناه

ارجاع به لغت حصار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حصار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حصار

لغات نزدیک حصار

پیشنهاد بهبود معانی