امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سخت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

sakht
hard, difficult, severe, rigid, irresistible, violent, hard, severelyviolently, terribly, very

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پوست
horny
tempered
cutting
intractable
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سخت

  1. مترادف:
    پیچیده دشخوار دشوار شاق صعب عسیر غامض مشکل معضل معقد مغلق
    متضاد:
    آسان

ارجاع به لغت سخت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سخت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سخت

لغات نزدیک سخت

پیشنهاد بهبود معانی