فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سخت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    sakht
  • hard, difficult, severe, rigid, irresistible, violent, hard, severelyviolently, terribly, very
  • پوست
  • horny
  • tempered
  • cutting
  • intractable
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سخت

ارجاع به لغت سخت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سخت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سخت

پیشنهاد بهبود معانی