فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سخت به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

sakht

hard, difficult, severe, rigid, irresistible, violent, hard, severelyviolently, terribly, very

پوست

tempered

cutting

intractable

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سخت

  1. مترادف:
    پیچیده دشخوار دشوار شاق صعب عسیر غامض مشکل معضل معقد مغلق
    متضاد:
    آسان

ارجاع به لغت سخت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سخت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سخت

لغات نزدیک سخت

پیشنهاد بهبود معانی