آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

سخت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sakht /

hard, strong, sclerotic, rocky, tenacious, substantial, rigid, stiff, stark, stony, firm, steely, inflexible, unbending, tight, horny, tempered, intractable

hard

strong

sclerotic

rocky

tenacious

substantial

rigid

stiff

stark

stony

firm

steely

inflexible

unbending

tight

horny

tempered

intractable

محکم

چوب سخت

a tenacious wood

مالیات که هزینه‌ای اجتناب‌ناپذیر است شرط سفت و سخت تصمیم برای سرمایه‌گذاری می‌شود.

Tax which is a kind of ineluctable expenditure becomes the rigid stipulation of investment decision.

صفت
فونتیک فارسی / sakht /

difficult, hard, formidable, uphill, strenuous, oppressive, demanding, tough

difficult

hard

formidable

uphill

strenuous

oppressive

demanding

tough

دشوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

دوست شدن سخت است، دوست نگه داشتن هنری ظریف است.

Making friends is hard, keeping them is a fine art.

رانندگی در کوهستان بسیار سخت بود.

The drive through the mountains was very difficult.

صفت
فونتیک فارسی / sakht /

violent, heavy, rock-ribbed, rough, vigorous, terrible, brutal, vehement, rugged, stringent, unmitigated, hard, harsh, hard-line, poignant, rigoros, severe, intense, sharp, dour, keen, cutting

violent

heavy

rock-ribbed

rough

vigorous

terrible

brutal

vehement

rugged

stringent

unmitigated

hard

harsh

hard-line

poignant

rigoros

severe

intense

sharp

dour

keen

cutting

شدید

ضربه‌ی سخت

a heavy blow

گفت انوری که در اثر بادهای سخت ....

Anvary said that as a result of rough winds ...

قید
فونتیک فارسی / sakht /

very, tremendously, awfully, rigidly, hard, sorely

very

tremendously

awfully

rigidly

hard

sorely

بسیار

سگ نر با دیدن سگ ماده سخت برانگیخته شد.

Upon seeing the female dog, the male dog became very excited.

هرگونه اشاره به امور جنسی او را سخت شرمگین می‌کرد.

Any mention of sexual matters embarrassed him tremendously.

قید
فونتیک فارسی / sakht /

inflexible, strict, stern

inflexible

strict

stern

به‌طور انعطاف‌ناپذیر

معلم ما سخت اهل انضباط بود.

Our teacher was a strict disciplinarian.

او سخت درباره‌ی عواقب هشدار داده شد.

He was sternly warned about the consequences.

قید
فونتیک فارسی / sakht /

harsh, unpleasant

harsh

unpleasant

ناخوشایند

او وقتی بچه‌ها بدرفتاری کردند، سخت با آن‌ها صحبت کرد.

She spoke harshly to the children when they misbehaved.

جاده‌ها سخت لغزنده بودند به‌خاطر یخ.

The roads were unpleasantly slippery due to the ice.

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / sakht- /

a combining form (meaning: hard)

a combining form

شدید، بسیار

سخت‌پوست

crustacean

سخت‌پسند

choosy

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سخت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:

سوال‌های رایج سخت

سخت به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «سخت» در زبان انگلیسی به hard یا difficult ترجمه می‌شود.

«سخت» مفهومی است که به شرایط یا کارهایی اشاره دارد که انجام آنها نیازمند تلاش، پشتکار و گاهی صبر فراوان است. وقتی می‌گوییم چیزی سخت است، معمولاً منظورمان این است که آن کار یا وضعیت آسان نیست و ممکن است با موانع، چالش‌ها یا دشواری‌هایی همراه باشد که باید بر آنها غلبه کرد. سختی می‌تواند در جنبه‌های مختلف زندگی ظاهر شود؛ از مسائل تحصیلی و کاری گرفته تا مسائل روحی و اجتماعی.

یکی از ویژگی‌های مهم شرایط سخت این است که افراد را به رشد و توسعه‌ی مهارت‌ها و توانایی‌هایشان ترغیب می‌کند. مواجهه با سختی‌ها به ما یاد می‌دهد چگونه مقاوم‌تر باشیم، مشکلات را بهتر مدیریت کنیم و راه‌حل‌های خلاقانه پیدا کنیم. البته سخت بودن یک تجربه‌ی ناخوشایند هم هست، چون گاهی با احساس ناامیدی، استرس و خستگی همراه است؛ اما پشت سر گذاشتن این شرایط دشوار، حس موفقیت و رضایت عمیقی به دنبال دارد.

سخت بودن ممکن است در موضوعات مختلف متفاوت معنا پیدا کند؛ مثلاً سختی جسمانی یعنی تحمل درد یا خستگی، سختی ذهنی به معنای تمرکز و تفکر عمیق، و سختی عاطفی یعنی مقابله با احساسات پیچیده و دردناک. این تنوع باعث می‌شود که کلمه «سخت» بسیار گسترده و قابل استفاده در موقعیت‌های متنوع باشد.

«سخت» بودن بخشی طبیعی از زندگی است که همه انسان‌ها آن را تجربه می‌کنند. گاهی اوقات همین سختی‌ها هستند که به زندگی معنا می‌بخشند و ما را قوی‌تر و مقاوم‌تر می‌سازند. پس به جای ترس از سختی، می‌توان آن را فرصتی برای رشد و پیشرفت دانست و با نگاهی مثبت به آن روبرو شد.

ارجاع به لغت سخت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سخت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سخت

لغات نزدیک سخت

پیشنهاد بهبود معانی