زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

آسان به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / aasaan /

easy, effortless, convenient, snap, open-and-shut, cushy, facile, piece of cake

سهل

پل زدن روی آن رود آسان نیست.

Bridging that river is not easy.

تأمین بودجه‌ی این طرح آسان نیست.

The financing of this project is not easy.

قید
فونتیک فارسی / aasaan /

easily, conveniently, effortlessly, smoothly

به سهولت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

عزل او از آن شغل آسان صورت نگرفت.

His removal from that job did not take place easily.

فلزات نرم را آسان می‌شود سوراخ کرد.

Soft metals bore easily.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آسان

  1. مترادف:
    ساده سهل
    متضاد:
    بغرنج دشوار سخت شاق غامض متعسر مشکل
  1. مترادف:
    میسر
  1. مترادف:
    بی‌رنج راحت

ارجاع به لغت آسان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آسان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آسان

لغات نزدیک آسان

پیشنهاد بهبود معانی